بعضی روزا که از خواب بیدار میشی با کلی شور و هیجان برا همون ثانیه ی اول تا
آخرین ثانیه های شب برنامه ریزی میکنیو تازه وقتم کم میاری ...!
کلی تحرک داری ...!
کلی سر و صدا راه میندازی ...!
هیچکسم جلو دارت نیستو عمرا خسته شی ...!
حتی شبم نمیدونی کی و کجا خوابت برده و کی سر جات خوابوندتت ...!
اما ...
یه روزایی هم هست که از خواب بیدار شدنتم زورکیه ...!
هیچ برنامه ای نداری ...!
حتی حال نداری به صورتت آب بزنی ...!
صبحانه که اصلا فکرشم نکن ...!
میشینی پای تلویزیونو شبکه ها رو بی هدف بالا پایین میکنیو هر لحظه منتظر یه تلنگری تا بزنی زیر گریه و داد و بیداد راه بندازی ، حتی اگه مامانت بهت بگه سلام ...!
این روزا ، روزای سختیه ...!
برعکس روزای خوب که مثل برقو باد میگذره ، انگار که اصلا نمیگذره ...!
تو این روزا دلت خیلی پره ، ولی نمیدونی از چیو ، از کیو ، از کجا ...!
فقط میدونی که یه شونه میخوای برا خالی کردن هق هقات ...!
فیروزه